من خدا را دارم
سفری می باید
سفری بی همراه
گم شدن تا ته تنهایی محض
سازکم با من گفت
هر کجا ترسیدی
از سفر لرزیدی
تو بگو از ته دل
من و سازم چندیست که فقط با اوییم